skip to Main Content
سیری در تاریخ رنگهای طبیعی و قالی بافی

سیری در تاریخ رنگهای طبیعی و قالی بافی

طبیعت
ما را با رنگهای گوناگونش احاطه کرده است.پس از اینکه بشر متوجه این پدیده شگرف وزیبای طبیعت شد سعی کرد که با جدا کردن رنگ از طبیعت وسایل رنگی درست کند و یااینکه خودش را با این رنگها آرایش دهد. در سالهای ما قبل تاریخ که بشر از پوست به عنوان پوشش و جلوگیری از نفوذ سرما استفاده می کرد سعی می نمود که آن را ملون کرده
و حتی گاهی طرح مشخصی را نیز برای رنگ آمیزی آن انتخاب می نمود .

ازدیر باز انسان از مواد مختلف موجود در طبیعت برای رنگرزی استفاده می کرد . ابتدایی ترین رنگ برای بشر اولیه سیاه و قرمز بوده است که به دنبال این شناخت انسان از خاک زرد به عنوان رنگ زرد و از خاک سرخ به عنوان رنگ سرخ و از ذغال به عنوان رنگ سیاه استفاده می کرده است .

پیشینه
رنگ سازی در ایران قدمت چند هزار ساله دارد که نقاشی های ابنیه تاریخی و منسوجات بدست آمده از قدیم گواه این مدعاست

به احتمال قریب به یقین تهیه پارچه از دوران مادر شاهی شروع شده است در آن دوران مردان به شکار و جنگ با سایر قبایل اشتغال داشتند. زن در اطراف چادر خود زراعت می کرده است و به حیوانات اهلی می رسیده است.
در این هنگام بوده که ابتدا ریسمان و سپس پارچه را اختراع کردند و به این ترتیب سایر هنرهایی نظیر کوزه گری ، سبد بافی و درودگری و خانه سازی را نیز به زن نسبت می دهند .

زنان جزیره الئوسین بای بافتن پارچه یک جامه یک سال وقت صرف می کردند. هندیان آمریکای شمالی روپوش ها و جامه هایی می بافتند و اطراف آن را با مو و رشته های پی حیوانات حاشیه می دهند که با عصاره آلبالو به آن رنگ گیرایی داده اند و به قول کشیش تئودور درخشندگی این رنگ ها به اندازه ای است که رنگ های کارخانه ما هرگز به پای آن  می رسد.

آنجا که طبیعت توقف می کند هنر آغاز می‌شود. انسان با استخوان پرندگان و ماهیان و نی های باریک خیزران توانست سوزن هایی بسازد و یا از رشته پیه جانوران نخ هایی درست کند که از سوراخ کوچکترین سوزن هایی که امروز داریم می گذرد .

با پوست درختان فرش و رخت خواب تهیه کرد و پوست حیوانات را خشکاند و از آن لباس و کفش ساخت و از تابیدن الیاف طبیعی به یکدیگر طنابهای محکمی به اختیار خود درآورد .

با شاخه های نازک و الیاف رنگ شده سبد هایی ساخت به مراتب زیباتر از آنچه که امروز هم می سازند….

چون انسان تنها به این خشنود بود که با پوست حیوانات خود را بپوشاند با پشم گوسفند و الیاف گیاهی لباسهایی برای خود تهیه کرد و همین لباس ساده است که جامه مرد هندی و شنل یونانی و لنگ مصری قدیم و سایر اقسام گوناگون و جذاب لباس انسان را در عهدهای مختلف تشکیل داده است . پس از آن از عصاره گیاهان یا خاک های ملون موادی به دست
آوردند و جامه را با آن رنگ کردند و به این ترتیب لباس های رنگین خاص برای فرمان روایان و شاهان درست کردند .

از مدتی بشر کشف کرد که رنگ های استخراج شده از خاک مواد معدنی که معمولا زرد و قرمز و قهوه ای و مشکی هستند برای این کار به واسطه عدم تمایلشان نسبت به جذب شدن زیاد مناسب نیستند به این دلیل کوشید که رنگهای مورد احتیاج خود را در دنیای گیاهان و جانوران پیدا کند. پیشرفت بشر در این زمینه حقیقتاّ غیر قابل تصور می
باشد. بیشتر این رنگ های طبیعی قدیمی نه تنها دارای ماده رنگی کافی بودند بلکه ثبات آنها نیز در بیشتر موارد از رنگهای مصنوعی جدید بیشتر بود.

این رنگهای طبیعی را بشر آن دوره با روش هایی به کار می برد که تا چند صد هزار سال تغییر عمده ای نکرد. در این که رنگرزی از ابتدای شروع تمدن و تاریخ در جوامع مختلف بشر آن دوره وجود داشته است شکی نیست. محتملاّ سه تا پنج رنگ طبیعی در آن دوران مورد استفاده قرار می گرفتند. این تعداد پس از گذشت صد ها هزار سال به سی عدد رسید و از اواسط قرن نوزدهم میلادی که تجسسات و پیشرفت های بشر در علم شیمی باعث ایجاد هزار ها رنگ مصنوعی گردید که حتی شمارش آن کار ساده ای نمی باشد. و این تغییر و تحولات که فقط در طی یکصد سال صورت گرفت به اندازه ای بیصدا و بی اعتنا گذشت که حتی آگاهی تبدیل درشگه به راه آهن از آن بیشتر و پر سروصداتر بود.

بهتر است که نگاه مختصری به گذشته رنگهای طبیعی و تاریخ استفاده از آنها بیفکنیم . ما نمیدانیم چه موقع و چه کسی آنها را کشف کرده است. رنگ های استاندارد و اصلی طبیعت
یعنی قرمز،زرد ، آبی از اولین روز های کشف شده تاریخ و ماقبل آن وجود داشته اند.
قرمز به وسیله ریشه روناس ،حشره قرمز دانه و یک نوع صدف دریایی به نام صدف ارغوان و عصاره درختانی نظیر آلبالو ، شاه توت ، توت قرمز و رنگ آبی توسط گیاه وسمه و نیل و زرد از زعفران ، برگ توت ،اسپرک ، برگ چنار و برگ مو و چوب زرد گرفته می شدند.

پیشینه رنگ سازی در ایران قدمتی چند هزار ساله دارد. کاشیهای لعابدار سربازان جاوید مکشوفه در تخت جمشید که در موزه لوور نگهداری می شود، بیانگر این نکته است که
ایرانیان از دیر باز به راز دستیابی این رنگهای جادویی پی برده اند. رنگهای درخشان و دلپذیر این کاشیها بهترین نمودار ذوق و سلیقه ی ایرانیان در تهیه انواع رنگها و طریقه به کار بردن آنهاست.

کاشیهایی که در و دیوار ابنیه ی تاریخی اصفهان و کاخهای حکمرانان صفوی را زینت بخشیده، از زیبایی چشمگیری برخوردار است . رنگهای روح نواز ، همنوایی و توازن در به  ارگیری این رنگها در کنار یکدیگر، هر بیننده ای را به فکر وا می دارد که چگونه این رنگها ، هنوز پس از گذشت سیصد و اندی سال ، همچنان  سحر آمیز و چشم نوازند .حرفه ی لعاب سازی به دلیل انجام کارهای فنی و بهره مندی از دانشی نهفته که دیگران را امکان دستیابی به آن نبوده است، همواره در هاله ای از اسرار و ابهامات پنهان بوده است. راز ساختن رنگهای جادویی تنها در صورتی که فرزندی حرفه ی پدرش را دنبال می کرد به او منتقل می شد و در غیر این صورتبا مرگ لعابکار کهن سال به گور می رفت.

رنگرزی
قالی نیز ، به علت داشتن بخشی از همین دانش نهفته، و به کار بردن مهارتها و شگرد های قدیمی در ارایه رنگهای زیبا و دلپذیر ، امروزه نیز علی رغم ورود رنگهای شیمیایی به داخل کشور ، عاملی تفکیک ناپذیر از ساختار و ترکیب کلی فرش ایران است. گرچه در نقاط مختلف کشور طرز تهیه ی این رنگها به طریق سنتی یکسان نیست، ولی ساختمان کلی در تهیه ی آنها از گیاهان بومی یکسان است .

این رنگها در مقابل نور خورشید و یا به هنگام شستشو رنگ نمی بازند. ثبات رنگهای سنتی در مقابل نور خورشید و مواد قلیایی به هنگام شستشو، اگر چه در قالی قدری زمختی ایجاد
می‌کند، اما سبب می شود قالی برای مدت زمانی طولانی رنگ خود را حفظ کرده ویکباره رنگ نبازد . تنها مرور تدریجی زمان و تاثیر آهسته مواد قلیایی بر قالی سبب می شود
تا به تدریج و در خلال مدتی طولانی کم کم رنگ باخته و رنگهایش ملایم تر شوند و به هم در آمیزند و هم آهنگ با یکدیگر ، درخشندگی طبیعی و چشمگیر در انها به وجود آید
، در این حالت رنگها دیگر تند و خام نیستند ، و رنگ باختگی یکسان آنها تداخل و هم نوایی خاصی را پدید می آورد که علی رغم قلمرو هر رنگ ، مرز خاصی برای انها نمی
توان جستجو کرد . اینجاست که فرش علی رغم داشتن طرح و نقشه خاص اقلیمی از زادگاه اولیه ، و حتی کشورش، پا را فراتر نهاده و نظر هر بیننده ای را از هر قوم و فرهنگ
، به رنگهای جادویی خود جلب می کند ، و می رود تا با مهر صادراتی که بر پیشانی دارد ، در طول چندین دهه زینت بخش موزه های معتبر دنیا شود .

اگر بخواهیم راجع به تاریخ رنگ و رنگرزی مطالبی جمع آوری کنیم بایستی به تاریخ مردمان اولیه که برای نخستین بار در کنار رودهای عظیم سکنی گزیدند نظری بیفکنیم ، در بین انها چینی ها در کنار رود زرد و مردمان کلده و اشور در بین دجله و فرات ، هندی ها در کنار رود گنگ و مصریان در کنار نیل و همچنین همسایگان قدیمشان مانند ایرانیان و
سومری ها را بایستی نام برد . از این تمدنها و سرنوشت رنگرزی در بین انها به ترتیبیاد خواهیم کرد .

چین

چینی ها دارای قدیمی ترین سنن هنری می باشند ، تمدن انها به چهار تا پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح می رسد چندین اختراع و اکتشاف اصلی به انها نسبت داده می شود .

چین سرزمین اصلی ابریشم ، ملکه الیاف نساجی است . بنا به روایات چینی ها پرورش کرم ابریشم در ۲۶۴۰ سال قبل از میلاد مسیح شروع شد . تعداد زیادی تکه پارچه های ابریشمی از زمانهای بسیار دور در حفاری های متعدد در چین پیدا شد ولی به واسطه قدمت زمان معلوم نیست که ایا انها رنگ شده اند یا خیر ؟ به هر حال در روایاتی که از نتایج گذشته به جای مانده اند معلوم میشود لباس هایی که در ان دوره پوشید نشان متداول بوده اند رنگ می شده و حتی پوشیدن پارچه های رنگی از طرف طبقات مختلف الزام اور بوده است . به طوری که در تاریخ چنین امده است امپراطور و ملکه لباس زرد و خانواده سلطنتی و درباریان بنفش ، شوالیه های درجه اول ابی ، شوالیه های درجه دو قرمز ، و نجیب زادگان درجه سه لباس مشکی در بر می کردند .

در کتابی که تاریخ تالیف ان به قرن هجده میلادی منسوب است نوشته شده که در قرون قبل از میلاد مسیح رنگرزی توسط زنان در خانه ها فقط برای احتیاجات خودشان و فامیل انجام می گردید و همچنین گفته شده است که چینی ها حتی از ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد به رنگ قرمز که از حشره قرمزدانه و ابی که از گیاه نیل گرفته می شد اشنایی کامل داشتند .
رنگ سبزی که لوکائو نامیده می شد در ان تاریخ شهرت و مصرف زیادی داشت . این رنگ را از عصاره چندین گیاه تهیه می کردند که به طور معمول زرد روشن و شفافی بوده و در
اثر عمل با کربنات پتاسیم و یا زاج (که هر دوی این ترکیبات را به طور طبیعی می توان یافت) در روی ابریشم رنگ سبز مایل به ابی درست می شد . در روی الیاف گیاهی
نظیر کتان و پنبه نیز رنگها را به طور مستقیم به مصرف می رساندند و بعضی از گیاهان نیز بایستی به طور شیمیایی احیا و تخمیر می شدند مانند نیل و وسمه . بنا بر این به
جرات می توان گفت عمل دندانه دادن و احیا کردن از سالهای ما قبل تاریخ در رنگرزی رایج بوده است .

در مورد رنگرزی ، طبیعت بهترین معلم برای بشر بوده و هست .

ساکنین بین النهرین

اولین ساکنان بین النهرین در زمانهای اولیه تاریخ سومری ها بوده اند . در ان روزها دجله و فرات در نقاط جداگانه ای به خلیج فارس می ریختند و در بین اراضی این دو رود بود که سومری ها اولین شهر های خود را بنا کردند .

سومری ها
در ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد در اشور سکنی گزیدند . سفال هایی که از ان دوره پیدا شده است بسیار ظریف میباشد و از این سفال ها بود که سومری ها برای نوشتن استفاده می
کردند و اولین خطوط میخی و خط نوشته متعلق به همین اقوام و در همین دوره می باشد .

یکی از لوحه های سفالی مکشوفه ان دوره فهرستی از احتیاجات یک کدبانوی خانه به لباس و پوششاست . این لوحه نشان می دهد که مقدار صرف وقت یک زن سومری برای تهیه پوشش خود کمتراز یک زن امروزی نبوده است و همچنین از مطالعه این الواح معلوم می شود که پارچه های ان دوره به رنگهای گوناگون رنگ می شده اند . پس از این الواح مهمترین مدارکی که به دست ما رسیده است از قبور حکام و شاهان و ملکه های ان دوره می باشد . مطابق سنت و اعتقادات مذهبی وقتی ملکه و یا امپراطور می میرد کلیه زنان و کنیزان و بردگان او هم قربانی می شدند تا روح مرده در ان دنیا تنها و بی یار و یاور نباشد . یکی از این قبور که متعلق به ملکه سبا میباشد و در شهر غور حفاری شده است مقدار زیادی
پارچه پنبه ای که به رنگ سرخ و پارچه های پشمی که به چند رنگ بافته شده اند بدست امده است در این پارچه ها از طلا نیز به عنوان زینت استفاده شده است.

چند سال قبل لوحه سفالی از دوره سومری ها در عراق کشف شد که توسط م- لوی ترجمه و خوانده شد و اصل این لوحه اکنون در موزه اسلامبول می باشد . ترجمه این لوحه نشان می دهد که در هزاره سوم قبل از میلاد سومری ها طرز درست کردن صابون را می دانستند و همچنین از صابون در مصارف نساجی استفاده می شده است در حالی که تمدن های بعدی مانند روم و یونان تا سالیان بعد از وجود صابون بی اطلاع بودند .

در مورد رنگرزی با انکه مسلم است که در ان دوره رواج کامل داشته است هیچ نوع نوشته ای در دست نیست شاید به خاطر ان باشد که رنگرزی را جزو کارهای خانگی می دانستند و تهیه رنگ نیز به عهده غلامان بوده است و کاری نیز که به عهده ی مردمان پست تری واگذار می شد احتیاج به نوشتن و گزارش دادن نداشته است و همچنین کار رنگرزی را حتی الامکان از ان روزگار به صورت راز مخفی نگه داشته و سینه به سینه حفظ می کردند .

امپراطوری اول اشور در اثر اتحاد پارسی ها و مردم سامی جنوب بین النهرین از بین رفت و نینوا به دست قوم فاتح از اهمیت اول خود افتاد و به این ترتیب امپراطوری اول اشور دو
قسمت شد . از این دوره اثار نفیسی به جای مانده است که در بین انها دروازه ایشتار شهرت بسزایی داشت این دروازه که اکنون به صورت اول در موزه ((پرگا لون)) برلن
محافظت می شود دارای کاشی کاری و نقش های فوق العاده زیبایی می باشد که نشان می دهد هنرمند ان دوره تا چه اندازه به رنگرزی و تهیه رنگ احاطه کامل داشته .”۱

ایران

در ایران قبل از اسلام رنگرزی دارای سنتهای بسیار قدیمی می باشد . برخلاف بسیاری از ملل ان دوره رنگرزان در بین ایرانیان بسیار معزز و محترم بودند و حتی تا این اواخر
یک رنگرز را از لباس و صورت رنگینش می توان شناخت .

وقتی که سپاهیان اسکندر وارد ایران شدند پلو تارک مورخ معروف که شرح فتوحات او را می نویسد در بین اشیایی که سپاهیان اسکندر به غنیمت بردند از پنج هزار تالنت (هر تالنت
معادل ۲۶۰ کیلو گرم ) پارچه ارغوانی نام می برد که حتی ۱۲۰ سال پس از ان کوچکترین لطمه ای به پارچه ها وارد نشده . در این زمینه پلو تارک اضافه می کند که ((ثباط
رنگ و استحکام پارچه ها به مناسبت ان است که ایرانیان از مخلوط عسل و موم برای شفاف نگه داشتن رنگ استفاده می کنند و همین طور در مورد پارچه های سفید و رنگ نشده
از یک موم سفید استفاده می شود و در اثر این عملیات پارچه مدتها بدون لطمه باقی می ماند .

گفته پلوتارک از دو نقطه قابل بررسی است ، یکی انکه ثباط رنگ ارغوانی در مقابل نور و هوا تا چه اندازه بوده و دیگر اینکه ایرانیان قدیم به مواد تکمیلی در رنگرزی و
نساجی اشنایی داشته اند و از انها در بهترین نمودار تولید استفاده می نمودند ))

درضمن کاوش های شوش نقش دیواری تیر اندازانی به دست امده که به احتمال قوی صورت جاودانان یعنی سربازان و پاسبانان خاص شاهنشاه ایران را نشان میدهد در ضمن تماشای
نقش چنان به نظر می رسد که این تیر اندازان با شکوه پیش از انکه قصد جنگ داشته باشند خود را اراسته اند تا در جشن درباری شرکت کنند . جامه هایی بر تن دارند که با رنگ درخشان خود توجه را جلب می کند.
انچه که از عکس این نقش دیواری می توان فهمید ان است که لباسهای این سربازان از چند رنگ تشکیل شده است و چنین پیداست که در طرح ان نوعی چاپ باتیک دخالت داشته است . متاسفانه عکس این نقش رنگی نیست .از بد حادثه از ادوار قبل از اسلام مدارکی راجع به رنگرزی و رنگ در موزه های ایران چیزی یافت نمی شود . قدیمی ترین مدارکی را که راجع به قالی و رنگرزی در ایران موجود است دو نمونه مربوط به موزه ارمیتاژ لنینگراد می باشد .

نمونه اول
مربوط به یک فرش است که در مغولستان توسط پرفسور رودنکو کشف گردیده و تقریبا سالم به جای مانده است .

این فرش به عنوان پوشش اسب به کار می رفته و مربوط به زمان هخامنشیان است و اندازه های ان ۲در ۱٫۸۳ متر میباشد . در هر سانتی متر مربع ۳۶ گره دارد گره ها را از پشت
زده و از رو چیده اند . حاشیه ی بیرونی ان نقش مکرر کوچکی است که جانور افسانه ای  بالداری را نشان می دهد . پس از ان یک ردیف سوار می ایند که یک در میان یا بر اسب
نشسته یا در کنار ان در حال راه رفتن می باشند. سپس یک ردیف گوزن خال دار و باز همان نقش مکرر جانور بالدار دیده می شود ، پس از ان متن است که از چند ردیف موازی
گلهای چهار برگی تشکیل شده است . در میان این نقش ها بویژه مردانی که بر کنار اسب راه می روند اشکارا نقش های تخت جمشید را به یاد می اورد .

پرفسور رودنکو معتقد است که این قالی کار ماد یا پارس یا پارت خراسان قدیم است . رنگهایی که در ان به کار رفته عبارت است از : سرخ تیره ، سبز ، ابی ، زرد کم رنگ و
نارنجی.

از عکس این قالی شرکت فرش نمونهای در تهران بافت که هم اکنون موجود است . رنگهای به کار رفته در ان سعی شده است که مطابق با اصل باشد . رنگهای این قالی از روناس ،
اسپرک ، نیل و ترکیبی از این رنگها می باشد .

همچنین قالی دیگری بوسیله یک هیئت اکتشافی به رهبری کوزلف از زیر یخهای سیبری بیرون کشیده شد . این قالی دارای رنگ ابی سیر می باشد و تاریخ ان معادل سال سوم میلادی است . مدارک و شواهد بسیار معتبری نیز از تاریخ گذشته به جای مانده است که صنعت رنگرزی و نساجی علی الخصوص قالیبافی از سالیان گذشته در ایران رایج بوده است . فرش تاریخی و تا حدی افسانه ای بهارستان بهترین گواه این موضوع می باشد . کشت گیاهان رنگدار نظیر روناس و اسپرک و همچنین پرورش حشره قرمز دانه در سواحل خلیج فارس و دریای عمان از همان زمانها در ایران رایج و مرسوم بوده است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top